پسرگلم سه ماهه شده
عزیز دلم سه ماهگیت مبارک مامانی . این روزا حسابی شیطون شدی . دستای کوچولوتو که میگیرم خودتو تا نصفه بلند می کنی و با چشای خوشگلت نگام میکنی که یعنی بلندم کن. منم کمکت میکنم و میشینی. عزیزم زوده برات کمردرد میگیری اخه. هر روز باید با شال صورتی ام برات برقصم و ادا دربیارم و تو انقدر ذوق میکنی و دست و پا میزنی که من همه خستگی هام یادم میره و یه ساعت بالاسرت وایمیستم و می رقصم تا لبخند زیبا روی صورت کوشمولوت بیاد و کلی برام جیغ بزنی و درددل کنی. قزبون اون دلت برمممممممممم
هر روزم کله سحر بیداری و واسه خودت میخندی و حرف می زنی تا منو بیدار کنی. قربونت برم مامانی
انقدر عاشقت شدم که دارم خل و چل میشم. وقتی احساس میکنم سرحال نیستی نگرانت می شم که
نکنه خدای نکرده مشکلی پیدا کردی و دور از چشم بابات برات گریه می کنم. اخه بابات میگه خل شدی داری منم خل میکنی. ههههههههه
خلاصه که به قول شاعر" انقدر دوست دارم که نگران خودمم
آخر من جونمو می دم واسه با تو بودنم